وای امروز یه اتفاق چندش افتاد داشتم تلویزیون نگاه می کردم پاشدم برم بستنی بیارم موچین رو پام بود افتاد زمین پام رفت روش و به شدت رفت تو پام از این ور تا اون ور رو شکافت و الان پا در هوا راه می رم اه تازه رو زمین هم خون ریخت

بعد چون پام درد می کنه مامان بزرگم امید میده که کزاز گرفتی


بیچاره آخر از دستم سکته میکنه آخه یه بار پارسال از ۱۰ تا پله قل خوردم پایین بعد صورتم خون بود مامان بزرگم فکر کرده بود مردم!!!
سلام نسیم خانم گل
تبادل لینک می کنی عزیزم
لینک :چه جلب
ادرس هم که داری
وای!می دونی چیه؟!عاقبت پر خوری همینه!
شما هم لطف داری:دی
خب بستنی آدم رو حول میکنه بعضی وقتها :دی
یه وقت فکر نکنین من بستنی نخورده هستما اصلآ (;
عجب بچه ی فجیعی است ماشا الله!!!
سلام آقا ی رضا مارمولک!!شما آزاد شدین؟
نترس بادمجون بم آفت نداره!!!
شما همیشه لطف داشتین:دی
داقتو نبینم
منظورتون داغ؟ شما؟!!!!:دی
نه خب، من که همچین فکری نکردم. مگه من که دیروز نزدیک انگشت رو همچین از بالا تا دم مچ ببرم، کیک شکلاتی تا حالا نخوردم؟ :دی
حالا چرا آپ نمیکنی؟ نکنی یه بلائی هم سر دستت آوردی؟ :دی
ااااا تو از کجا فهمیدی از تو چه پنهون رفتم جلوی آینه تو صورتم ۲تا سوراخ دیدم دستم رو کردم تو یکیشون و دیگه در نیومد!!!!:دی
ولی جدی سه شنبه امتحان ادبیات دارم و تموم نمی شه!!!این امتحان رو بدم دیگه آزاد میشه وقتم:دی
سلام...وب لاگ و..انگاه روح بروز شد منتظر نظرت هستم.ممنون میشم.